دوشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۵
Previous Posts
- بینی جهان را..خود را نبینی...
- باز بوی باورم خاکستری است
- خسته از بار این بودنم...نبض حبابم
- این روزها دنیا واسه من از خونه مون کوچیکتره....
- دارم با کی حرف میزنم؟نمیدونم!نمیدونم
- حالا که شب و روز میخوان به هم دیگه دروغ بگن ساعت ه...
- دل من از آسمون معجزه اصلا نمیخواد
- باز باید در سایه گم شد... باز باید ساده شد..لابد!
- ترسم اینه که رو تنت جای نگاهم بمونه...
- قید موندن رو بزن! وقت عبور و رفتنه
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home